روز اول دی ماه
سلام دخترکوچولوها مادرتون داره براتون می نویسه از یه زمستون تازه یه زمستون سرد ... یه زمستونی که امیدورام هرگز ما رو یاد هیچ خاطر ه ی خیسی نندازه. یه زمستون که هر دوتا تون دارین بزرگ تر میشین ... یکی تو دستهای من و یکی تو دلم ... و من خوشحالم که با اینهمه مشغله ، جرات مادری دارم. گاهی دلم می خواد یکی از این روزهای من فیلم بگیره و بعد سال بعد و یا سالهای بعد بهم نشون بده ... تا ببینم که اونقدر ها هم که فکر می کنم در طول زندگیم ضعیف نبودم ...همیشه سعی کردم دنبال رویا هام برم و بالاتر از همه با خودم صادق باشم و این خوبه . نیک آفرین ... تو این روزها با کارهای عجیبت هر روز مارو شگفت زده می کنی ...برای خودت هر روز ده ها بار نقاشی میکشی...
نویسنده :
مامان تو
16:30